Admin Admin
تعداد پستها : 1052 Registration date : 2008-03-02
| عنوان: مشکلات F4- phantoom 15/3/2008, 9:04 am | |
| مشکلات F-4
به دنبال موفقيت هواپيماي كوچك، چابك و بسيار مانورپذير F-86 در جريان جنگ كره، جنگندههاي ساخت ايالات متحده به شكلي تغيير يافتند تا داراي حداكثر سرعت، ارتفاع، قدرت رادار، مانورپذيري، ديد خلبان و ساير مواردي باشند كه مورد نياز نبردهاي «فاصلهء نزديك» است. اين تمايلات ويژه، در ساخت جنگندهء F-4 فانتوم توسط كارخانهء معظم مكدانلداگلاس به حد اعلا رعايت شد، به طوري كه موفقيت در طراحي بينقص و بينظير آن، اين جنگنده را، هم نيروي هوايي و هم نيروي دريايي در طول جنگ ويتنام به خدمت گرفتند.
F-86 Saber
F-4 در اصل به منظور رهگيري و شكار هواپيماهاي جنگي دشمن و ايجاد دفاع هوايي ساخته شد، ماموريتي كه در آن زمان از عهدهء هيچ جنگندهاي بر نميآمد، زيرا تا آن زمان، ناوگان هوايي ايالات متحده، هيچگاه مورد تحديد جدي حملات هوايي جنگندههاي دشمن واقع نشده بود. اما با وجود F-4 اين امر (دفاع هوايي) امكانپذير ميشد جنگندهء F-4 بدين منظور طراحي شده بود تا از ناوگان هوايي، محافظت به عمل آورده و با واكنشي سريع، ارتفاع پروازي خود را افزايش دهد، سريعن به سرعتهاي مافوقصوت دست يابد و به وسيلهء موشكهاي هدايت شونده توسط رادارش، جنگندههاي مهاجم را در فواصل بسيار دور، ساقط نمايد. اما F-4 در جريان جنگ ويتنام به عنوان يك هواپيماي تهاجمي به كار رفت نه يك شكاري. F-4 به هيچ وجه براي نقشي كه برايش در نظر گرفته شده بود، مناسب نبود. اما در مقابل، خلبانان بسيار كمتجربهء ويتنام شمالي با جنگندههاي كوچك و بسيار مانورپذير ميگ21 پرواز ميكردند و گاهن آمار شكار جنگنده در نبردهاي هوايي 2 به 1 به نفع آنها شده بود، در حالي كه اين آمار در جنگ كره 13 به 1 (به نفع آمريكا) بود.
با طولاني شدن جنگ ويتنام و سختتر شدن نبرد، اين موضوعات در مورد نقائص F-4 عمومن پذيرفته شده بود: 1- بزرگي: خلبانان F-4 اغلب ميتوانستند هنگام نبرد، يكديگر را در فواصل دور پيدا كنند ولي آنها نميتوانستند جنگندههاي كوچكتر ميگ21 را ببينند در حالي كه خلبانان ميگ21 آنها را به راحتي مشاهده ميكردند.
2- ديد ضعيف خلبان: به منظور كاهش اصطكاك هوا (پسا) در سرعتهاي بالا، F-4 و تمام جنگندههايي كه قبل از F-14 ساخته شده بودند، داراي كاناپي حبابي شكل نبودند. (كاناپي = شيشه بالاي سر خلبان) كاناپي F-4 به نحوي طراحي شده بود كه خلبان تنها ميتوانست مقابلش را ببيند و ديد پائين و اطرافش بسيار ضعيف بود و ديد عقب اصلن وجود نداشت.
3- مانورپذيري ضعيف: F-4 به هنگام گردش سريع به اطراف، متحمل فشار ثقلي معادل 7g ميشد، اين ميزان تحمل g در زمان خودش قابل قبول بود ولي اين گردش سريع، باعث از دست رفتن انرژي حركتي هواپيما ميشد. (كاهش شديد ارتفاع يا سرعت)
4- كارايي موقت: توانايي بسيار ضعيف F-4 در تغيير سريع جهت حركت (مانور) مخصوصن اين كه چرخش سريع به اطراف، باعث ايجاد فشار g بالا ميشد.
5- قيمت: جنگندهء بزرگ F-4 از نظر هزينههاي تعمير و نگهداري، بسيار گرانقيمت محسوب ميشد. اين به معناي آن بود با اختصاص بودجهء برابر، تعداد بسيار بيشتري ميگ21 قابل خريداري بود.
6- نداشتن مسلسل: F-4 جنگندهاي بود كه (انواع اوليهء آن) فاقد مسلسل بودند. بنابراين اين جنگنده قادر نبود در نبردهاي بسيار نزديك هوايي شركت نمايد. (تنها در مدل F-4E مسلسل نصب شده است)
7- مداومت عملياتي: برد عبوري F-4 قابل قبول بود، اما هنگام درگير شدن در انجام مانورهاي سخت، سوخت زيادي از دست ميداد و اين مشكل مهمي بود.
اما اين انبوه عظيم از مشكلات به وسيلهء قابليت يك نبرد هوايي خاص، تا حدي توجيهپذير ميشدند و آن هم اين بود كه در نبردهاي هوايي ماوراي ديد (BVR) جنگندهء F-4، از موشكهاي دوربرد هدايت شوندهء راداري خود سود ميجست؛ اما اين عقيده نيز در جنگ ويتنام به دو دليل مردود شد:
* اول اينكه رادار نميتوانست به درستي هواپيماهاي دشمن را (از خودي) شناسايي و رديابي كند. عمليات انجام شده در اين حالت، اين خطرپذيري را داشت كه يك هواپيماي خودي هدف قرار بگيرد. بنابراين خلبانان براي احتراز از شليك اشتباهي، به هدف نزديك ميشدند تا قبل از شليك، آن را با چشم شناسايي كنند. اين امر، تئوري موشكهاي دوربرد هدايت شوند توسط رادار را مورد ترديد قرار ميداد.
* دوم اينكه قابليت موشكهاي هدايت راداري اسپارو (Sparrow) در جنگ ويتنام بسيار ضعيف بود و تنها در 10% از شليكها، موفق عمل ميكردند. ناخرسندي مقامات عاليرتبهء پنتاگون از اين نقائص، آنها را به سمت طراحي جنگندهء F-15 براي نيروي هوايي و F-14 براي نيروي دريايي كشاند. تا اين مقال، تنها در مورد برنامههاي نيروي هوايي (براي توليد جنگنده) بحث كرديم.
F-15A
جنگندهء F-15 داراي ديد عالي براي خلبان بود. يعني خلبان ميتوانست 360 درجه اطرافش را به راحتي ببيند. اين جنگنده داراي قابليت مانورپذيري عالي در سرعتهاي بالا بود و يك مسلسل 20 ميلي متري نيز روي آن نصب شده بود. ضمنن براي جبران مشكل گردش هواپيماي F-4، اين جنگنده ميتوانست بسيار سريعتر و در ارتفاعي بالاتر از آنچه F-4 قادر به آن بود، انجام وظيفه نمايد و به طور بينظيري داراي نرخ اوجگيري و شتابگيري بالا بود. اين جنگنده همچنين مجهز به رادار بسيار قدرتمندي شده بود كه داراي قابليت ديدپائين - شليك پائين بود. (يعني جنگندههايي را كه در ارتفاع پائينتر پرواز ميكردند با رادارش شناسايي ميكرد و بازتابش امواج، با امواج ارسالي از سطح زمين مخلوط نشده و هواپيماي دشمن قابل شناسايي شدن ميگشت) ضمنن از موشك اسپارو به عنوان سلاح اصلي، سود ميجست.
_________________
_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_~_ | |
|